Min Profil

shadijoun

Sidste login: 14 years ago
Skinner siden: 15 years ago
Land/Område: Tehran
Køn: Hun
Alder: 34

Anonymous Identity

Mere om mig

Tilknyttet: Singel
Mobile Model: Nokia N81 8GB, Nokia N96
Mobile Operator: TCI, irancell
Stilling: student
Firma:
Skole: Is a secret
Jeg elsker: Being alone
Jeg hader: Anything ugly
Favorit Musik: Rap, romantic
Favorit Film: Step up, Twilight, House Bunny
Favorit Bog: Novel
Favorit Berømtheder: Ciara, Enrique, Zed Bazi, Pouria Pour Sorkh, FloRida, Rihanna
At finde nogen lignende? Klik på tags ovenfor!

My Photos

You need to sign in first before view photo of your friend!

Nylige BesøgendeMere >>

  • < 8
    years
  • < 12
    years
  • < 12
    years
  • < 12
    years
  • < 13
    years
  • < 13
    years
  • < 13
    years

Hvem blot bruge min skinMere >>

Nr. optage endnu
Shadi: FagHat va3 khOdet zEndeGi kOn!!!iii!!!:-*:-*;-)...

OwnSkin I-A-Box


Om Mig

میدونی؟یه اتاق باشه گرم گرم...روشنه روشن...تو باشی منم باشم...کف اتاق سنگ باشه...سنگ سفید...تو منو بغل کنی که نترسم..که سردم نشه...که نلرزم!!.اینجوری که تو تکیه دادی به دیوار...پاهاتم دراز کردی...منم اومدم نشستم جلوت و بهت تکیه دادم...با پاهات محکم منو گرفتی...دو تا دستتم دورم حلقه کردی...بهت می گم چشماتو میبندی؟..می گی آره بعد چشماتو میبندی...بهت می گم برام قصه می گی تو گوشم؟می گی آره بعد شروع می کنی آروم آروم قصه گفتن...یه عالمه قصه طولانی و بلند که هیچ وقت تموم نمی شن...میدونی؟..می خوام رگ بزنم...رگ خودمو...مچ دست چپو...یه حرکت سریع...یه زخم عمیق...بلدی که؟..ولی تو که نمی دونی من می خوام رگمو بزنم...تو چشماتو بستی...نمی دونی من تیغ و از جیبم در میارم...نمی بینی که سریع میبرم...نمی بینی خون فواره می زنه...روی سنگای سفید...نمی بینی دستم میسوزه و لبم رو گاز میگیرم که نگم ((آخ)),که تو چشماتو باز کنی و منو ببینی...تو داری قصه میگی...من شلوارک پامه...دستمو میزارم رو زانوم...خون میریزه رو سنگا...قشنگه مسیر حرکتش...حیف که تو چشماتو بستی و نمی تونی ببینی...تو بغلم کردی...میبینی که سرد شدم...محکم تر بغلم میکنی که گرم بشم...می بینی نا منظم نفس میکشم...تو دلت میگی آخی,دوباره نفسش گرفت...میبینی هر چی محکم تر بغلم میکنی سرد تر میشم...!چشماتو باز می کنی میبینی من مردم..!می دونی؟من ترسیدم خودمو بکشم...از سرد شدن...از تنهایی مردن...از خون دیدن...وقتی بغلم کردی دیگه نترسیدم...مردن خوب بود آروم آروم..!گریه نکن دیگه..!من که دیگه پیشت نیستم چشماتو بوس کنم بگم خوشگل شدیا....بعدش تو همونجوری وسط گریه هات بخندی...گریه نکن دیگه خوب؟!!دلم میشکنه...دل روح نازکه...نشکونش...خوب..؟

Min Gæstebog (0) Skriv i gæstebog

Være den første til at underskrive min gæstebog!
Kontakt Os | Blog | Translation | Terms of Use | Privacy Policy

沪ICP备06061508号
Copyright © 2006 OwnSkin.com    
-
Loading indhold
Der er et problem med lastning indholdet.